امام حسن عسکری علیه السلام می فرماید: مَنْ آنَسَ بِاللَّهِ اِسْتَوْحَشَ مِنَ النَّاسِ
کسی که با خداوند انس بگیرد از مردم نااهل وحشت می کند و از آنها جدا می شود.
انسان در دنیا در معرض مشکلات و آفات است و همان گونه است که امیر مؤمنان علی علیه السلام می فرماید: دَارٌ بِالْبَلَاءِ مَحْفُوفَةٌ وَ بِالْغَدْرِ مَعْرُوفَة انسان بیمار می شود، گرفتار مشکلات مادی می شود، به ناامنی و یا وجود مشکلاتی در بستگان مبتلا می شود. در این هنگام گاه انسان احساس تنهایی می کند و در نتیجه دست به کارهای خلافی می زند گاه خود زنی می کند، ناسپاسی می کند و گاه تصمیم به خودکشی می گیرند. این به سبب آن است که خود را در مشکلات، تنها می بیند. اما اگر انسان بداند که خدا همیشه با اوست و به او از رگ گردن یا رگ قلب به او نزدیک تر است ﴿وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَريدِ گرفتار آن عوارض نمی شود. بودن با خداوند حتی دنیا نیز علاوه بر آخر برکات قابل توجهی دارد: ﴿أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب﴾ و مایه ی آرامش دل ها می شود در نتیجه فرد احساس تنهایی نمی کند. انسان مشکلات خود را با خداوند در میان می گذارد و به لطف او امیدوار می باشد.
در روایتی از رسول خدا (ص) می خوانیم: مَنْ خَرَجَ مِنْ ذُلِ الْمَعْصِيَةِ إِلَى عِزِّ الطَّاعَةِ آنَسَهُ اللَّهُ بِغَيْرِ أَنِيسٍ. کسی که از ذلت معصیت بیرون آید و در سایه ی اطاعت پروردگار قرار گیرد اگر انیسی نداشته باشد خداوند انیس و مونس او می شود و در نتیجه فرد در برابر مشکلات احساس تنهایی نخواهد کرد.
امیر مؤمنان علی علیه السلام نیز در نهج البلاغه می فرماید: اللَّهُمَّ إِنَّكَ آنَسُ الْآنِسِينَ لِأَوْلِيَائِكَ... إِنْ أَوْحَشَتْهُمُ الْغُرْبَةُ آنَسَهُمْ ذِكْرُكَ وَ إِنْ صُبَّتْ عَلَيْهِمُ الْمَصَائِبُ لَجَئُوا إِلَى الِاسْتِجَارَةِ بِكَ یعنی خدایا تو از همه ی مونس ها برای دوستان خودت مونس تری و اگر وحشت تنهایی به سراغ آنها بیاید یاد تو مونس آنها است. کسانی که با تو هستند اگر مصائب بر روی آنها بریزد به تو پناه می آورند.
انسان باید بداند که وقتی دنیا آمد خداوند او را تنها نگذاشت و مهر و محبت او را در دل پدر و مادرش گذاشت و مکیدن شیر را به او آموخت و در همه حال با او بود. چنین خدایی در ادامه نیز انسان را تنها نخواهد گذاشت.
غالبا کسانی که دست به خودکشی می زنند افراد ضعیف الایمانی هستند ولی کسانی که از ایمان کافی برخوردار هستند احساس تنهایی و یا ناامیدی نمی کنند.
کسی که احساس تنهایی می کند احساس ضعف می کند و در نتیجه نمی تواند نیرویی که دارد را به کار گیرد. اما کسی که احساس تنهایی نمی کند و می داند پشتوانه دارد اگر از نیروی کمی هم بهره مند باشد از آن استفاده ی کافی می کند.