رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلّم) در حدیثی می فرماید: إذا أتى أحدكم خادمه بطعامه قد كفاه علاجه و دخانه فليُجلسه معه فإن لم يُجلسه معه فليُناوله أكلة أو أكلتين.
علاج به معنای پختن و زحمات پختن است و «دخان» دودی است که هنگام پختن ایجاد می شود
یعنی اگر کسی خادمش برایش غذا درست کرد و بوی غذا به مشام خادمش رسید، هنگام غذا خوردن خادم خود را کنار خود بنشاند و اگر این کار را نکرد لا اقل یکی دو لقمه به او بدهد.
یکی از مشکلاتی که بشر در طول تاریخ داشته و امروز هم به صورت دیگری در حال اجرا شدن است مسأله ی اختلاف طبقاتی است. یک عده طبقه ی بالای جامعه بودند و یک عده در طبقه ی پائین به صورت کلفت و برده بودند و حال آنکه بشر از یک پدر و مادر هستند و همه از نظر انسانیت مساوی هستند.
در جامعه ی آمریکایی این فاصله در میان سفید پوستان و سیاه پوستان وجود دارد؛ حقوق آنها را هم مساوی نیست و سیاه پوستان را می کشند و آنها را به برخی از محافل خود و ارادات راه نمی دهند.
آن روز که رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلّم) فرمود: «الا لا فضل لعربيّ على عجمىّ و لا لعجمىّ على عربىّ و لا لأسود على أحمر، و لا لأحمر على اسود إلا بالتّقوى» هنگامی بود که عرب خود را بسیار بالا می دید.
حتی در عمل هم مسلمانان سعی کردند که این حکم کلی را پیاده کنند. مثلا اذان گوی پیغمبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلّم) یک سیاه پوست بود که همان بلال حبشی باشد. همچنین اسلام برای آزادی بردگان بسیار زحمت کشید.
در حدیث محل بحث نیز نفی فاصله ی طبقاتی که بین خادم و مولی و کارگر و کارفرما است مطرح می باشد.
در روایت آمده است که هنگامی که برای امام علی بن موسی الرضا (علیه السلام) سفره می انداختند می فرمود که خدم و حشم او بیایند و سر سفره بنشینند.
این اخلاقیات نوعی معجزه برای پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلّم) مطرح می شود زیرا در آن محیطی که جز خشونت و آداب جاهلی و فخر و تکبر چیزی نبود چنین آدابی توسط ایشان سر بلند کند.