ولایت حاکم
بحث به اختیارات حاکم شرعی و حکومت اسلامی رسید.
گفتیم بر خلاف آنچه از بعضی از بزرگان استفاده می شود که قائل هستند که ولایت حاکم دلیل لفظی ندارد و دلیل آن منحصر به لبی است ما قائل شدیم که هم دلیل لفظی دارد و هم دلیل لبی.
دلیل لفظی را شرح دادیم و اما دلیل لبی: دلیل آن روشن است و آن اینکه هر ملت و هر جمعیتی احتیاج به حکومتی دارند و اگر حکومت نباشد نه امنیتی حاصل می شود و نه مردم می توانند به کارهایشان برسند و نه جلوی ظلم ظالم را می توان گرفت و نه حق مظلوم را می توان طلب کرد.
امیر مؤمنان علی علیه السلام در جواب یکی از خوارج در خطبه ی 40 نهج البلاغه که مرد خارجی گفته بود: «لا حکم الا لله» یعنی حکومت مال خداست و فقط خدا باید حکومت کند فرمود: كَلِمَةُ حَقٍّ يُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ نَعَمْ إِنَّهُ لَا حُكْمَ إِلَّا لِلَّهِ وَ لَكِنَّ هَؤُلَاءِ يَقُولُونَ لَا إِمْرَةَ إِلَّا لِلَّهِ وَ إِنَّهُ لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِيرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ
در میان مردم باید امیر و حکومتی باشد و حتی اگر حکومت عادلی در آن میان نباشد حکومت ظالم هم از بی حکومتی که همان آنارشیزم است بهتر می باشد زیرا ظالم هم برای اینکه بتواند حکومتش را ادامه دهد ناچار است امنیت را تا آنجا که می تواند برای مردم ایجاد کند و دست ظالمان را کوتاه کند و بالاخره کاری کند که بتواند حکومت کند. از این رو پادشاهان گذشته با آنکه سلاطین جور بودند برای بقاء خودشان تلاش بسیاری برای نظم جامعه می کردند.
شاهد دیگر اینکه وقتی به تاریخ مراجعه کنیم مشاهده می کنیم که در طول تاریخ (بجز دوران جنگل) در تمام دنیا مردم برای خودشان امیری انتخاب می کردند که گاه دیکتاتوری بود و گاه غیر آن. بدون حکومت کسی در امن و امان نیست.
این حکومت در اسلام باید تشکیل شود و آن وظیفه ی مردم است که آن را تشکیل دهند و ولی فقیه در این امر احق است و باید قدم جلو بگذارد و مردم نیز او را کمک کنند.
این دلیل لبی به گونه ای نیست که به قدر متیقن در آن تمسک کنیم زیرا یک امر تعبدی نیست بلکه امری عقلایی است از این رو در موارد خاص می تواند الغاء خصوصیت هم کرد.
مثلا یکی از دو حاکم شرعی برای صغیر بیع شرطی انجام داده است یعنی خانه ای را قبول کرده در مقابل پولی که از اموال صغیر داده است حال حاکم دوم می خواهد رد ثمن را قبول کند. این با الغاء خصوصیت حل می شود و لازم نیست به قدر متیقن در آن عمل کرد. البته اگر مزاحمتی بین دو حاکم در کار نباشد.
مضافا بر اینکه گفتیم که دلیل حاکمیت حاکم به دلیل لفظی ثابت است و به فرض که به سراغ دلیل لبی برویم باز هم احتیاج به قدر متیقن نیست و می توان الغاء خصوصیت کرد.