اثبات "ولایت تکوینی" اولیاءالهی، با استناد به گوشه ای از زندگانی حضرت زینب(سلام الله علیها)


اثبات "ولایت تکوینی" اولیاءالهی، با استناد به گوشه ای از زندگانی حضرت زینب(سلام الله علیها)

محمد باغچیقی


مقدمه

یکی از امتیازاتی که خداوند متعال، به اشخاص صالح تفضل می فرماید، قدرت تصرف در عالَم است؛ بدین صورت که اولیاء الهی به عنایت و اذن پروردگار می توانند، در کون و مکان، تصرف کنند. تصرف اولیاء الهی در عالَم، از جمله اموری است که وهابیون با آن مخالفت کرده و اعتقاد به آن را ممنوع می دانند. حال آنکه در تاریخ نمونه های فراوانی وجود دارد که نشان دهنده تصرف صالحین در امور تکوینی است. به عنوان نمونه، شیعه و سنی حکایتی از حضرت زینب کبری(سلام الله علیها) نقل کرده اند که ولایت تکوینی اولیاء الهی را اثبات می کند. در ادامه ضمن بیان دیدگاه وهابیون نسبت به مقوله ولایت تکوینی اشخاص صالح، همچنین به نمونه ای از ولایت تکوینی حضرت زینب(سلام الله علیها) که توسط عالمان و مورخین فریقین گزارش شده است، اشاره خواهد شد.

ممنوعیت اعتقاد به ولایت تکوینی در نگاه وهابیون

در آئین وهابیت، ولایت اولیاء الهی بر کون و مکان، امری غیرممکن بوده و لذا اعتقاد به تصرف اشخاص صالح بر امور تکوینی، امری ممنوع است. چنانکه در کتاب «فتاوی اللجنه الدائمه» چنین می خوانیم: «وأما التبرك بالصالحين الأحياء فبدعة....وقد يكون شركا أكبر إذا اعتقد في الصالح أنه ينفع ويضر بتصرفه، وأنه يتصرف في الكون ونحو ذلك»[1] (تبرک جویی به صالحینی که در قید حیات هستند، بدعت است...البته گاهی چنین تبرک جستنی، شرک اکبر می شود آن هم زمانی که شخصی که تبرک می جوید، معتقد باشد که آن فرد صالح، می تواند با تصرفش نفع یا ضرری رسانده و یا در کون و مکان تصرفی انجام دهد).

در این عبارت به خوبی مشخص می شود به باور وهابیون،تبرک جستنی که بدعت است، اگر توام با اعتقاد به ولایت تکوینی اشخاص صالح باشد، موجب شرک اکبر می شود. اين ادعا درحالی مطرح می شود که در تاریخ فراوان مشاهده شده است اولیاء الهی، تصرفاتی در عالَم داشته اند. به عنوان نمونه حضرت زینب (سلام الله علیها)، از جمله صالحینی است که شیعه و سنی، ماجرای تصرف ایشان در کون و مکان را نقل کرده اند که در ادامه به این ماجرا اشاره می شود.

گوشه ای از ولایت تکوینی حضرت زینب (سلام الله علیها)

پس از واقعه عاشورا و به شهادت رسیدن امام حسین(علیه السلام) و یاران باوفایش، لشکر عمرسعد خاندان عصمت و طهارت (علیهم السلام) را به اسارت بردند. کوفه اولین مقصد خاندان مطهر سیدالشهدا(علیهم السلام) بود. یکی از وقایع مهمی که در شهر کوفه به وقوع پیوست خطبه بی نظیر حضرت زینب(سلام الله علیها) بود. بدین شکل که ایشان در شهر کوفه، در برابر ابن زیاد و کوفیان، با شجاعت و قوت قلبی مثال زدنی، خطبه ای خوش مضمون قرائت فرمودند. فارغ از اینکه بسیاری از عالمان اسلامی از نحوه خطبه خوانی حضرت زینب(سلام الله علیها)، تجلیل کرده اند[2]، اما آنچه مورد اشاره نگارنده در این نوشتار به حساب می آید، بروز رگه ای از ولایت تکوینی حضرت زینب (سلام الله علیها)، قبل از شروع خطبه مذکور می باشد. چنانکه عالمان فریقین چنین تصریح می کنند:

وقتی حضرت زینب(سلام الله علیها) در کوفه اراده فرمودند تا خطبه ای قرائت بفرمایند، برای اینکه سکوتی بر جلسه حاکم شود، اشاره ای فرمودند و بلافاصله سکوتی عجیب حکمفرما شد تا جایی که زنگوله های شتران نیز از صدا افتاده و ساکت شدند. ابو عبدالله احمد بن محمد همدانی، معروف به ابن الفقیه از علمای سنی مذهب قرن چهارم هجری، در کتاب البلدان چنین می نویسد: «هنگامی که حضرت زینب(سلام الله علیها) اراده کردند خطبه ای ایراد بفرمایند: «وقد أومأت إلى الناس أن انصتوا. فارتدت الأنفاس وسكنت الأجراس، ثم قالت: الحمد لله والصلاة على نبيه»[3] جهت سکوت مردم، اشاره ای فرمودند، به محض اشاره ایشان، نَفَس ها در سینه حبس شد. حتی زنگ های شتران نیز از صدا افتادند. سپس خطبه ای بیان فرمودند».

در احتجاج مرحوم طبرسی(ره) نیز چنین می خوانیم: «فَأَوْمَتْ زَيْنَبُ بِنْتُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (علیهم السلام) إِلَى النَّاسِ بِالسُّكُوتِ قَالَ حِذْيَمٌ الْأَسَدِيُّ لَمْ أَرَ وَ اللَّهِ خَفِرَةً قَطُّ أَنْطَقَ مِنْهَا كَأَنَّهَا تَنْطِقُ وَ تُفْرِغُ عَلَى لِسَانِ عَلِيٍّ (علیه السلام) وَ قَدْ أَشَارَتْ إِلَى النَّاسِ بِأَنْ أَنْصِتُوا فَارْتَدَّتِ‏ الْأَنْفَاسُ وَ سَكَنَتِ الْأَجْرَاس»[4] در این گزارش نیز تصریح شده است پس از اشاره حضرت زینب(سلام الله علیها)، نَفَس ها در سینه ها حبس شد و حتی زنگوله های شتران نیز از کار افتادند.

از این رو مشخص می شود طبق گزاراشات تاریخی فریقین، با اشاره و عنایت حضرت زینب کبری(سلام الله علیها)، حتی زنگوله های شتران نیز از کار افتادند و در آن جلسه، سکوتی مثال زدنی حکمفرما شد. این مسئله به خوبی نمایانگر ولایت تکوینی آن حضرت می باشد.

ناگفته نماند مسئله اثبات ولایت تکوینی اشخاص صالح، صرفا متوقف بر گزاره فوق نیست بلکه بسیاری از عالمان اسلامی نیز به امکان آن تصریح کرده اند. تا جایی که داود بن سلیمان نقشبندی از عالمان شافعی مذهب قرن سیزدهم هجری، به تصرف اولیاء الهی که از دنیا رفته اند، تصریح کرده[5]  و معتقد است که کرامات اشخاص صالح، منحصر به این دنیا نیست بلکه ایشان در عالَم برزخ نیز کراماتی را انجام می دهند.[6]

جالب تر آنکه احمد بن صدیق غماری از علمای معاصر و غیر مقلد اهل سنت نیز چنین تصریح کرده است: «وکان سید الدباغ رحمه الله من الاولیاء، ... و کنا مره فی دار بعض الاخوان و هو جالس بجنبی و خطر لی خاطر عظیم فی شانه، فانحنی علی یدی یقبلها من غیر سبب، و ذلک امام الناس، فعلمت ان ذلک تنازل منه و تواضع لاجل الخاطر الذی خطر لی فی شانه و کان و هو بفاس یرسل الی و انا بطنجه یخبر بامور غریبه و یقول: انا معک بین المرقعه و النعال»[7] (سید دباغ از اولیاء الهی است که از او، کرامات متعددی را مشاهده کرده ام... (بعنوان مثال) یک مرتبه که در منزل یکی از برادران دینی جمع شده بودیم، سید دباغ در کنار من نشسته بود، در همان موقع بود که یک لحظه در ذهنم، فکری در رابطه با شان و منزلت او خطور کرد. او ذهنم را خواند و (برای اینکه فکرهای مبالغه آمیز در موردش نکنم) با بوسیدن دستانم، در مقابلم تواضع کرد).

نتیجه:

برخلاف ادعای وهابیون که حتی اعتقاد به ولایت تکوینی اولیاء الهی را نیز ممنوع می دانند، ولیکن در گزاره های تاریخی مشاهده می شود که بسیاری از اولیاء الهی، ولایت تکوینی داشته اند. چنانکه طبق تصریح عالمان فریقین، حضرت زینب(سلام الله علیها) در جلسه ای در شهر کوفه، با اشاره و عنایتی، تمامی موجودات را به سکوت واداشتند. بنابراین ولایت تکوینی اولیاء الهی امری اثبات شده بوده و لذا اعتقاد به چنین مسئله ای بی اشکال است.

نظرات

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
آیین رحمت
انتشارات امام علی علیه السلام
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی