ادله مشروعیت "توسل به ذات اولیاء الهی" در عبارات "ابن حجر هیتمی"

 


ادله مشروعیت "توسل به ذات اولیاء الهی" در عبارات "ابن حجر هیتمی"

محمد باغچیقی


مقدمه

یکی از بدعت هایی که توسط تکفیریان در جهان اسلام ایجاد شد، مسئله بدعت شمردن برخی از انواع توسل نظیر توسل به ذات است. بدین صورت که پیشوایان فکری جریانات تکفیری، مدعی شده اند از آنجایی که سلف امت، به ذات اولیاء الهی متوسل نشده اند، پس باید گفت: چنین نوعی از توسل، بدعت و حرام قلمداد می شود. چنانکه بن باز در بیانی صریح می نویسد: «توسل به جاه و ذات پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) و سایر انبیاء و صالحین (علیهم السلام) از بدعت هایی است که دلیل ندارند بلکه از موجبات شرک به شمار می رود. چرا که هیچ گاه مشاهده نشده است صحابه (به عنوان عالم ترین مردم)، به رسول خدا (صلی الله علیه وآله) یا حقش توسل کنند. که اگر چنین انواعی از توسل، خیر می بود، قطعا می بایست صحابه از ما در این امور سبقت می گرفتند. و حتی در هنگامه قحطی در عصر خلافت عمر بن خطاب، به سمت قبر مطهر رسول الله (صلی الله علیه وآله) نرفتند و به ایشان متوسل نشدند.»[1]

 طرح چنین ادعاهایی از سوی تکفیریان به ویژه عالمان وهابی در حالی صورت می گیرد که قرن هاست عالمان مسلمان، با استناد به ادله متعددی از قرآن و روایات، به اثبات مشروعیت انواع توسل پرداخته اند. چنانکه وقتی آثار ابن حجر هیتمی (از عالمان مطرح اهل سنت در قرن دهم هجری) را مطالعه می کنیم، با عبارات متعددی از او که در راستای اثبات جواز توسل به ذات اولیاء الهی صادر شده اند، روبه رو می شویم. بدون تردید اگر ابن حجر هیتمی، در دوران شکل گیری وهابیت، می زیست، قطعا به مواجهه علمی با آراء نادرست وهابیان می پرداخت. به هر حال با توجه به اینکه بیان عبارات این عالم نامدار مسلمان، می تواند دست پژوهشگران و محققان حوزه نقد وهابیت و سایر جریانات تکفیری را پر کند، لذا در ادامه ابتدا به برخی از ادله ای که ابن حجر پیرامون جواز توسل به ذات اقامه کرده اشاره می شود.

توسل به ذات اولیاء الهی در عبارات ابن حجر هیتمی

همانطور که گفته شد وهابیان مدعی اند که سلف امت، به ذوات اولیاء الهی توسل نمی کردند و لذا چنین توسلی (یعنی توسل به ذات) ممنوع و بدعت شمرده می شود. این در حالی است که ابن حجر هیتمی نظر دیگری داشته و این نوع از توسل را اتفاقا سیره سلف امت، بلکه روش انبیاء و صالحین در همه اعصار می داند. در عبارتی صریح از ابن حجر در این باره چنین می خوانیم: «التوسل به حسن فی کل حال قبل خلقه و بعد خلقه فی الدنیا و الآخره ... وان ذلک هو سیره السلف الصالح الانبیاء (علیهم السلام) و الاولیاء و غیرهم»[2] (توسل به رسول خدا (صلی الله علیه وآله)، در هر زمانی نیکوست (حال می خواهد قبل از حیات آن حضرت باشد یا بعد از حیات ایشان)؛ شایان ذکر است که چنین توسلی، سیره سلف صالح، انبیاء و اولیاء (علیهم السلام) و دیگران بوده است).

ابن حجر حتی توسل به ذات رسول خدا (صلی الله علیه وآله) در برخی مواقع را نیز مستحب می داند. به عنوان نمونه او می نویسد: مستحب است زائر قبر مطهر نبوی (صلی الله علیه وآله) به ایشان متوسل شود.[3]

البته هیتمی ادله ای نیز در جهت اثبات مدعای خود (یعنی مشروعیت توسل به ذات اولیاء الهی) اقامه کرده است که در ادامه به سه دلیل اشاره می شود:

1: روایت اول عثمان بن حنیف

در مصادر حدیثی اهل سنت روایتی مشهور به روایت عثمان بن حنیف بدین صورت نقل شده است: «شخصی نابینا محضر رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) شرفیاب شد و از آنحضرت درخواست کرد تا برای شفایش دعا کند، پیامبراکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) پس از اصرارهای آن شخص، به ایشان توصیه فرمودند تا وضو بگیرد و دو رکعت نماز بخواند. پس از اتمام نماز نیز اینگونه دعا کند: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ وَأَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِنَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ نَبِيِّ الرَّحْمَةِ، إِنِّي تَوَجَّهْتُ بِكَ إِلَى رَبِّي فِي حَاجَتِي هَذِهِ لِتُقْضَى لِيَ، اللهم فشفعه فِيّ»».[4]

ابن حجر هیتمی همانند بسیاری دیگر از عالمان مسلمان، عبارت «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ وَأَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِنَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ نَبِيِّ الرَّحْمَةِ» در این روایت را از جمله ادله جواز توسل به ذات رسول خدا (صلی الله علیه وآله) در هنگامه حیات آنحضرت قلمداد کرده است.[5]

2: روایت دوم عثمان بن حنیف

افزون بر روایت فوق که وقوع آن در عصر حیات رسول خدا (صلی الله علیه وآله) بوده است، محدثین اهل سنت، روایت دیگری نیز نقل کرده اند که مربوط به زمان پس از رحلت آنحضرت می باشد. در این روایت که وقوع آن به دوره خلافت خلیفه سوم برمی گردد چنین می خوانیم: «در عصر خلافت عثمان بن عفان (خلیفه سوم)، فردی به جهت حل مشکلاتش به او مراجعه می کرد ولیکن به وی توجهی نمی شد؛ به همین جهت این شخص نزد عثمان بن حنیف آمد و از عدم توجه خلیفه گلایه کرد. از این رو عثمان بن حنیف به این شخص یاد داد تا دو رکعت نماز بخواند و پس از اتمام نماز اینگونه دعا کند: «اللهم إني أسألك وأتوجه إليك بنبينا محمد (صلى الله عليه وآله وسلم) نبي الرحمة يا محمد إني أتوجه بك إلى ربك عزوجل فيقضي لي حاجتي»؛ آن فرد نیز به این توصیه عمل کرد و سپس مجددا به دربار خلیفه رفت؛ اتفاقا این دفعه عثمان بن عفان به او توجه ویژه ای کرد و مشکلاتش را حل کرد.»[6]

ابن حجر هیتمی این روایت را نیز به عنوان یکی دیگر از ادله توسل به ذات (آن هم پس از وفات) قلمداد کرده و در این باره چنین تصریح می کند: «استعمل السلف هذا الدعاء فی حاجتهم بعد موته، و قد عَلَّم عثمان بن حنیف الصحابی روایه لمن کان له حاجه عند عثمان بن عفان زمن امارته بعده (صلی الله علیه وآله) و عسر علیه قضاؤها منه»[7] (سلف امت، دعایی که پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) به آن فرد نابینا تعلیم دادند را بعد از رحلت آنحضرت می خواندند تا دعایشان مستجاب شود. چنانکه عثمان بن حنیف، از جمله صحابیان رسول الله (صلی الله علیه وآله) است که این دعا را به شخصی در عصر خلافت خلیفه سوم، یاد داد).

3: قیاس اولویت

مخالفین توسل به اولیاء الهی، با تمسک به ادله ای همچون حدیث غار[8] توسل به اعمال صالح را توسلی مشروع می دانند. بدین صورت که انسان می تواند به اعمال صالح خود متوسل شود.[9] ابن حجر هیتمی با استفاده هوشمندانه ای از چنین دیدگاهی، تصریح می کند: «ورد جواز التوسل بالاعمال کما فی حدیث الغار الصحیح مع کونها اعراضا فالذوات الفاضله اولی»[10] (وقتی توسل به اعمال با ادله ای همچون حدیث صحیح غار اثبات می شود، بنابراین توسل به ذوات که از حیث جایگاه و شانیت، قطعا از اعمال، برترند، اولی خواهد بود).

جمع بندی

از مجموع مباحث این نوشتار بدست می آید که ابن حجر هیتمی با استناد به ادله ای همچون دو روایتی که از عثمان بن حنیف نقل شده است، به اثبات مشروعیت توسل به ذات پرداخته است. او همچنین تصریح می کند وقتی توسل به اعمال صالح مشروع بود، قطعا توسل به اشخاص مومن که آن اعمال صالح را انجام داده اند نیز مشروع خواهد بود.

نظرات

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
آیین رحمت
انتشارات امام علی علیه السلام
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی