ادله مشروعیت توسل به حق صالحین، در نگاه ابن حجر هیتمی


ادله مشروعیت توسل به حق صالحین، در نگاه ابن حجر هیتمی

محمد باغچیقی


مقدمه
هرچند به برخی از نوشته جات ابن حجر هیتمی نظیر کتاب «الصواعق المحرقه» انتقاداتی وارد است[1] ولیکن بسیاری از نکاتی که او در آثارش بیان کرده، نکات خوبی در جهت نقد گفتمان وهابیت به شمار می روند. چنانکه آراء ابن حجر در مسئله توسل، دقیقا در نقطه مقابل  نظرات عالمان وهابی قرار دارد. به عنوان نمونه، وهابیان، از مخالفین «توسل به حق اولیاء الهی» بوده و چنین نوعی از توسل را ممنوع، بدعت و حرام پنداشته اند.[2] حال آنکه ابن حجر هیتمی با استناد به ادله ای اثبات می کند توسل به حق صالحین، نه تنها ممنوع نیست بلکه عملی به حساب می آید که حتی پیامبران الهی (علیهم السلام) بدان ملتزم بوده اند. در این نوشتار به دو دلیل از ادله ای که ابن حجر هیتمی در راستای اثبات مشروعیت توسل به حق به آنها تمسک کردهٌ است اشاره می شود.

دلیل اول: توسل رسول خدا (صلی الله علیه وآله) در هنگامه دفن فاطمه بنت اسد (سلام الله علیها)

یکی از مهم ترین ادله ای که به تصریح عالمان مسلمان بر توسل به حق صالحین دلالت دارد، ماجرای توسلی است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) در زمان دفن پیکر مطهر حضرت فاطمه بنت اسد (سلام الله علیها) انجام داده اند. در این روایت چنین می خوانیم: حضرت رسول (صلی الله علیه وآله)، در وقت دفن فاطمه بنت اسد (سلام الله علیها)، چنین دعا کردند: «اغْفِرْ لِأُمِّي فَاطِمَةَ بِنْتِ أَسَدٍ، ولَقِّنْهَا حُجَّتَهَا، وَوَسِّعْ عَلَيْهَا مُدْخَلَهَا، بِحَقِّ نَبِيِّكَ وَالْأَنْبِيَاءِ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِي، فَإِنَّكَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ»[3] (خداوندا مادرم فاطمه بنت اسد (سلام الله علیها) را بحق پیامبرت (صلی الله علیه وآله) و انبیائی که قبل از من بوده اند، بیامرز).

گفتنی است ابن حجر هیتمی در رابطه با دلالت این روایت بر مشروعیت توسل به حق چنین تصریح کرده است: «ففیه دلالتان: الاولی فی قوله: "بحق نبیک" لانه دلاله ظاهره فی التوسل به فی حیاته بالنسبه الیه (صلی الله علیه وآله) الثانیه: فی التوسل به بعد وفاته لان قوله (صلی الله علیه وآله) و الانبیاء الذین من قبلی، معطوف علی نبیک و هی دلاله ظاهره فی التوسل بهم بعد وفاتهم صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین، فالتوسل به (صلی الله علیه وآله) بعد وفاته اولی».[4]

(در این روایت، دو دلالت مهم وجود دارد: اول اینکه: عبارت «بحق نبیک» نشان دهنده آن است که توسل به حق صالحینی که در قید حیات هستند، جایز است چرا که رسول خدا (صلی الله علیه وآله) به حق خودش که زنده بود، توسل فرمودند. نکته دوم هم اینکه این روایت، نشان دهنده آن است که توسل به حق اموات نیز جایز می باشد. چنانکه رسول خدا (صلی الله علیه وآله) در ماجرای مزبور، به حق سایر پیامبران الهی (علیهم السلام) نیز متوسل شده اند حال آنکه آن بزرگواران در قید حیات نبوده اند.  البته از توسل پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) یک نکته دیگر نیز قابل استفاده است و آن اینکه وقتی توسل به حق انبیائی که از دنیا رفته اند، جایز است پس به طریق اولی، پس از وفات رسول الله (صلی الله علیه وآله) نیز می توان به حق آنحضرت متوسل شد).

شایان ذکر است وهابیان برای آنکه دلالت این روایت بر توسل به حق را مخدوش سازند، سند آن را تضعیف می کنند.[5] حال آنکه ابن حجر هیتمی، سند روایت را سندی جید و مناسب پنداشته است.[6]

بنابراین ابن حجر هیتمی بر این باور است روایتی که نشان دهنده توسل رسول خدا (صلی الله علیه وآله) به حق خودش و سایر انبیاء (علیهم السلام) می باشد، سندی مناسب دارد و لذا بر جواز توسل به حق زندگان و اموات دلالت دارد.

دلیل دوم: ماجرای توسل حضرت آدم (علیه السلام)

یکی دیگر از ادله ای که قائلین مشروعیت توسل به حق بدان استناد کرده اند، ماجرایی است که محدثین اهل سنت آن را اینگونه نقل کرده اند: «و روى الحاكم أيضا و البيهقي و ابن عساكر من طريق عبد الرحمن بن زيد بن أسلم، عن أبيه عن جده عن عمر بن الخطاب قال: قال رسول اللّه (صلى اللّه عليه و آله وسلم): "لما اقترف آدم الخطيئة"، قال: يا رب أسألك بحق محمد الا غفرت لي.» [7] (حاکم نیشابوری، بیهقی، ابن عساکر از سلسله سندی که به عمر بن خطاب می رسد، چنین نقل کرده اند: پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمود: هنگامی که حضرت آدم (علیه السلام)، آن ترک اولی را مرتکب شد، اینگونه دعا کرد: خدایا، به حق محمد (صلی الله علیه وآله) مرا ببخش.)

ابن حجر هیتمی نیز این در زمره کسانی قرار دارد که این روایت را دلیلی بر مشروعیت توسل به حق پنداشته و لذا نکاتی را در آثارش پیرامون این روایت بیان کرده است. به عنوان نمونه او در اعتراض به ادعای ابن تیمیه که گفته است توسل به اولیاء الهی و حق آنان، بدعت بوده و اصلی ندارد، می نویسد: «فقول ابن تیمیه: لیس له اصل من افترائه – ما اخرجه الحاکم و صححه انه (صلی الله علیه وآله) قال: لما اقترف آدم الخطیئه، قال: یا رب اسالک بحق محمد (صلی الله علیه وآله) الا ما غفرت لی»[8] (قول ابن تیمیه مبنی بر اینکه توسل به اولیاء الهی و حق آنان، اصلی ندارد و لذا بدعت به شمار می رود، افتراء و تهمتی بیش نیست؛ چرا که [به عنوان نمونه] حاکم نیشابوری در روایتی که سند آن را نیز سندی صحیح پنداشته است نقل می کند: حضرت آدم (علیه السلام) پس از ارتکاب ترک اولی، به حق رسول الله (صلی الله علیه وآله) متوسل شد.)

شایان ذکر است برخی همچون علمای وهابی، سند این روایت را تضعیف کرده اند. چنانکه البانی در عبارتی صریح نوشته است: «ومن الأحاديث الضعيفة , بل الموضوعة في التوسل : (لما اقترف آدم الخطيئة قال يا رب أسألك بحق محمد لما غفرت لي ....) موضوع»[9] (حدیث توسل حضرت آدم (علیه السلام) از احادیث ضعیفه، بلکه موضوعه در مسئله توسل به حساب می آید).

ابن حجر هیتمی در مواجهه با شبهه تضعیف سند روایت محل بحث – که ظاهرا در عصر او نیز مسئله ای مورد ابتلاء بوده است- ماجرای مالک بن انس را یادآور می شود. او در این باره می نویسد: «فقال له اباعبدالله ااستقبل القبله و ادعوا ام استقبل رسول الله (صلی الله علیه وآله) فقال له مالک: و لم تصرف وجهک عنه و هو وسیلتک و وسیله ابیک آدم الی الله»[10] (مالک بن انس در حرم مطهر نبوی (صلی الله علیه وآله) بود که فردی از او پرسید: در این مکان، رو به قبله دعا کنم یا رو به مرقد مطهر حضرت؟ مالک در پاسخ گفت: صورتت را از رسول الله (صلی الله علیه وآله) برنگردان؛ چرا که او واسطه تو و واسطه پدرت آدم (علیه السلام) به سوی خداست).

بدون تردید، این ماجرا – که هیتمی، سند آن را سندی صحیح می داند [11]– به خوبی نشان دهنده آن است که مالک بن انس (پیشوای مذهب مالکیه)، توسل حضرت آدم (علیه السلام) به رسول الله (صلی الله علیه وآله) را قبول داشته است. بدیگر سخن، اگر سند این ماجرا، ضعیف بود، هر آیینه نباید مالک بن انس، مسئله توسل حضرت آدم (علیه السلام) به رسول خدا (صلی الله علیه وآله) را پیش می کشید.

بنابراین حدیث توسل حضرت آدم (علیه السلام) به حق پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله)، یکی دیگر از ادله ای است که ابن حجر هیتمی، آن را نیز به عنوان ادله مشروعیت توسل به حق، قلمداد می کند.

جمع بندی

از مجموع مباحث این نوشتار روشن می شود اگر ابن حجر هیتمی در عصر پس از شکل گیری فرقه وهابیت، می زیست، قطعا در صف مخالفین جدی تفکرات محمد بن عبدالوهاب و پیروانش قرار می گرفت. چنانکه وقتی نظرات هیتمی پیرامون توسل به حق را مطالعه می کنیم، تقابل آراء او با وهابیان، هویدا می گردد. بدین سان که ابن حجر با استناد به ادله ای نظیر توسل پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) در هنگامه دفن حضرت فاطمه بنت اسد (سلام الله علیها) و همچنین توسل حضرت آدم (علیه السلام) پس از انجام ترک اولی، به حق رسول خدا (صلی الله علیه وآله)، درصدد اثبات مشروعیت توسل به حق می باشد. حال آنکه وهابیان، این نوع از توسل را از انواع توسل ممنوع و حرام قلمداد می کنند.

نظرات

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
آیین رحمت
انتشارات امام علی علیه السلام
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی