دلالت آیه ۶۴ سوره نساء بر جواز طلب شفاعت از پیامبر(صلی الله علیه وآله) پس از وفات ایشان
سیداحمد حسینی
مقدمه
وهابیت با تفسیری خاص از مفهوم توحید، ضمن موحد دانستن مشرکان در ربوبیت، مسلمانانِ پیرو پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) را به انواع شرک متهم نموده و بر اساس آن، حکم به مباح بودن مال و جان آنان میدهند. این قرائت نوظهور و بدعتآمیز از توحید، بسیاری از اعمال صالح و رایج در میان مسلمانان را مصداق شرک میداند.
یکی از مهمترین این اعمال، توسل به ذوات مقدسه پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) و اهلبیت ایشان (علیهم السلام) است که از دیدگاه مسلمانان، وسیلهای برای تقرب به خداوند و رهایی از عذاب الهی به شمار میرود. وهابیت، از میان اقسام توسل، طلب شفاعت از غائبان (چه زندگان و چه درگذشتگان) را شرک اکبر تلقی میکند و آن را منافی با اصل توحید میداند. حال آنکه ادله متعددی بر جواز این نوع از توسل دلالت می کنند. آیه 64 سوره نساء از جمله این ادله است که در مقاله پیش رو نحوه دلالت این آیه بر مشروعیت طلب شفاعت از غائبان تبیین خواهد شد. البته لازم است قبل از تبیین این مهم، معنای طلب شفاعت و همچنین دیدگاه وهابیان در رابطه با حکم آن بیان شود.
مراد وهابیت از طلب شفاعت
طلب شفاعت نزد وهابیت همان «درخواست دعا» میباشد. چنانکه شیخ صالح آل الشیخ، شفاعت را به معنی دعا دانسته و بر همین اساس تصریح می کند طلب شفاعت به معنی طلب دعاست.[1]
شرک پنداری طلب شفاعت نزد وهابیت
وهابیان طلب شفاعت از اموات را ممنوع می دانند و حکم به مشرک بودن فاعل آن کرده اند. به عنوان نمونه صالح بن فوزان (متولد ۱۳۵۵هـ) در رابطه با شرک الوهی بودن طلب شفاعت مینویسد:
«طلب شفاعت از نبی اکرم (صلی الله علیه وآله) شرک اکبر است؛ چنانکه مشـرکین، اولیا را عبادت میکردند و میگفتند: ایشان شفیعان ما هستند».[2]
و در رابطه با شرک ربوبی بودن طلب شفاعت نیز بن عثیمین (متوفی 1421هـ) میگوید:
«درخواست، نوعی از عبـادت اسـت و در عین حال متضمن شرک در ربوبیت خواهـد بـود؛ زیـرا شـخص درخواسـت نمیکند مگر اینکه اعتقاد دارد (شفیع) درخواستش را اجابت میکند». [3]
علمای بسیاری در پاسخ به این ادعای وهابیت، نقدهای فراوانی نوشتهاند. با وجود ادله و پاسخهای گوناگونی که برای اثبات جواز طلب شفاعت از غائبان میتوان ارائه کرد، به آیه ۶۴ سوره نساء کمتر توجه شده است. لذا در ادامه به بررسی دلالت این آیه بر جواز طلب شفاعت پرداخته میشود.
وجه استدلال به آیه 64 نساء در اثبات جواز طلب شفاعت پس از وفات پیامبر(صلی الله علیه وآله)
در آیه 64 سوره نساء چنین می خوانیم: «وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا»
مفاد این آیه بیانگر آن است که اگر گناهکاران از امت پیامبر (صلی الله علیه وآله) نزد ایشان حاضر شوند و از خداوند طلب مغفرت کنند و پیامبر (صلی الله علیه وآله) نیز برای آنان آمرزش بخواهد، بیگمان خداوند را توبهپذیر و مهربان خواهند یافت. این آیه به تأثیر شفاعت و دعای پیامبر (صلی الله علیه وآله) در اجابت الهی و پذیرش توبه گناهکاران اشاره دارد.
حکم در آیه شریفه مطلق است؛ زیرا هیچ قیدی در آیه وجود ندارد که آن را به زمان حیات پیامبر (صلی الله علیه وآله) محدود کرده وهمچنین بخواهد طلب شفاعت پس از وفات ایشان (صلی الله علیه وآله) را ممنوع سازد. از این رو، طلب شفاعت، دعا و استغفار از ایشان بعد از رحلت نیز، همانند دوران حیات، در اجابت و پذیرش الهی مؤثر است. البته این اطلاق گیری در عبارات عالمان مطرح اهل سنت نیز قابل رویت می باشد. در بخش بعد به بعضی از عالمانی که با استناد به اطلاق آیه 64 سوره نساء بر جواز طلب شفاعت از اموات حکم کرده اند، اشاره می شود.
تمسک به اطلاق آیه در بیان علماء
۱. ابن قدامه حنبلی (متوفی ۶۲۰ هـ)
ابن قدامه در باب فضل زیارت پیامبر (صلی الله علیه وآله) آورده است:
«از حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) نقل شده است که پیامبر (صلی الله علیه و آله) به ایشان تعلیم داده است، هرگاه وارد مسجد شدی، پس به نزد قبر میآیی ... و میگویی: سلام بر تو ای پیامبر و رحمت خدا و برکات او بر تو باد. .... خدایا، تو فرمودی و فرموده تو حق است: «اگر آنان هنگامی که [با ارتکاب گناه] به خود ستم کردند، نزد تو می آمدند و از خدا آمرزش می خواستند، و پیامبر هم برای آنان طلب آمرزش می کرد، یقیناً خدا را بسیار توبه پذیر و مهربان می یافتند» (سوره نساء، آیه 64). و اکنون من به سوی تو آمدهام تا از گناهانم آمرزش بخواهم و تو را نزد پروردگار شفیع قرار میدهم. پس از تو ای پروردگار میخواهم که مرا ببخشی، همانگونه که کسانی را که در زمان حیات او به سویش آمدند بخشیدی».[4]
۲. ابن حجر هیتمی (متوفی ۹۷۴هـ)
او مینویسد:
«آیه 64 سوره نساء دلالت دارد بر تشویق امت تا به نزد رسول خدا (صلی الله علیه وآله) بیایند و نزد ایشان استغفار کنند و ایشان (صلی الله علیه وآله) نیز برایشان از خدا آمرزش بخواهد. و این امر با مرگ پیامبر (صلی الله علیه وآله) قطع نمیشود».[5]
ابن حجر هیتمی این فهم را به سایر علما نیز نسبت میدهد و میگوید:
«اگرچه [این آیه] در مورد گروه خاصی در زمان حیات [پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم)] نازل شده است، ولی به دلیل عمومیتِ علت، هر کسی که آن ویژگی [مورد نظر در آیه] را داشته باشد، چه در زمان حیات و چه بعد از وفات رسول خدا (صلی الله علیه وآله)، مورد خطاب پروردگار در این آیه خواهد بود. به همین دلیل، علما از آیه 64 سوره نساء، عمومیت را برداشت کرده و طلب شفاعت از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) پس از وفات ایشان را مستحب می دانند».[6]
۳. حسن بن عمار بن علي الشرنبلالي (متوفى: 1069هـ)
او که از عالمان حنفی مذهب قرن یازدهم هجری به حساب می آمد در عبارتی صریح خطاب به رسول الله (صلی الله علیه وآله) می نویسد:
«سلام بر تو ای آقا و ای رسول خدا ... تو همان شفیع و واسطه ای هستی که به شفاعت عظیم وعده داده شده است و خداوند متعال در مقامت فرموده است: «و اگر آنها هنگامی که به خود ستم کردند، نزد تو می آمدند و از خدا آمرزش می خواستند و پیامبر نیز برایشان آمرزش می خواست، خداوند را توبه پذیر و مهربان می یافتند» (نساء: 64) و ما نیز به سوی تو آمدهایم در حالی که به خود ستم کردهایم و از گناهان خود آمرزش میطلبیم. پس برای ما نزد پروردگارت شفاعت کن و از او بخواه که ما را بر دین تو بمیراند و در جمع تو محشور کرده و به حوض تو وارد کند و از جام تو نیز سیرابمان فرماید».[7]
شواهد و قرائن تاریخی و روایی بر تأیید اطلاق آیه
۱. جریان نقل شده از صحابه ای به نام عتبی
عتبی نقل میکند که در جوار مضجع رسول خدا (صلی الله علیه وآله) بودم که فردی از مسلمانان وارد بر مزار آن حضرت شد و این آیه بر لبانش جاری بود: «وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا»[8] و از رسول خدا (صلی الله علیه وآله) درخواست نمود که از خدا برایش استغفار فرماید. عتبی میگوید پس ازمدتی به خواب رفتم و پیامبر (صلی الله علیه و آله) را در عالم رؤیا دیدم که به من امر فرمود به سراغ آن شخص بروم و او را به بخشوده شدن گناهش بشارت دهم.
جالب توجه است نووی پس از نقل این روایت میگوید ماوردی و قاضی ابوطیب این روایت را حسن دانستهاند.[9] مفسرین اهلسنت مانند: ابن کثیر[10]و ماوردی[11] نیز این روایت را ذیل آیه ۶۴ سوره نساء نقل کرده اند.
۲. جریان مرد اعرابی
در تفاسیر ثعلبی[12] و نسفی[13] ذیل آیه ۶۴ سوره نساء نقل شده است که شخصی سه روز بعد از دفن پیامبر (صلی الله علیه وآله) خود را بر قبر پیامبر(صلی الله علیه وآله) افکند و از خاک قبر ایشان نیز بر سرش میریخت و میگفت از خدا ورسولش (صلی الله علیه وآله) به ما چنین رسیده «وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِيماً» ای پیامبر (صلی الله علیه وآله) من به خودم ظلم کردهام و آمدهام تا شما برای من طلب آمرزش نمایید. پس صدایی از قبر شنیده شد که بخشیده شدی.
۳. پاسخ مالک بن انس به منصور دوانیقی
روزی مالک بن انس و منصور دوانیقی در حرم مطهری نبوی (صلی الله علیه وآله) حضور داشتند؛ منصور از مالک پرسید در هنگامه دعا کردن در اینجا رو به قبله کنم یا رو به قبر مطهر پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله)؟ مالک در پاسخ گفت:
«رو به سوی رسول الله (صلی الله علیه وآله) کن و از او طلب شفاعت نما، تا خدا آنحضرت را شفیع تو قرار دهد؛ چنانکه در قرآن چنین آمده است: اگر کسانی که به نفس خود ظلم کردهاند...».(سوره نساء، آیه64) [14]
به هر حال با توجه به موارد فوق مشخص می شود آیه 64 سوره نساء، به وضوح دلالت بر جواز طلب شفاعت از اموات کرده و سلف امت و عالمان مسلمان نیز پس از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه وآله)، با استناد به این آیه، از آنحضرت درخواست شفاعت می کردند.
نتیجه
بر اساس اطلاق آیه ۶۴ سوره نساء میتوان جواز طلب شفاعت از پیامبر(صلی الله علیه وآله) پس از وفات ایشان را اثبات کرد. همچنین گفتنی است طبق شواهد ارائه شده این امر بین مسلمین خصوصا سلف رایج بوده و آنان در رفع حوائج خود همیشه به پیامبر(صلی الله علیه وآله) متوسل میشدند و حتی بعد از وفات آنحضرت نیز از ایشان شفاعت می طلبیدند. بنابراین، دیدگاه وهابیت در مورد طلب شفاعت، مغایر با اطلاق این آیه، روایات موجود و سیره سلف است.